مؤسسه آموزش عالی حوزوی فاطمیه کرمان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

سخاوت اهل بیت (علیهم السلام)

01 تیر 1395 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی فاطمیه کرمان

علی بن عیسی اربلی در کشف الغمة و غزالی در کتاب احیاء العلوم و ابن شهر آشوب در مناقب و بستانی در دائرة المعارف خود با مختصر اختلافی از ابو الحسن مدائنی و دیگران روایت کرده اند که امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) و عبد الله بن جعفر به قصد انجام زیارت حج خانه خدا از مدینه حرکت کردند و چون بار و بنه آنها را از پیش برده بودند، دچار گرسنگی و تشنگی شدیدی شدند و در این خلال به خیمه پیرزنی برخوردند و از او نوشیدنی خواستند!
پیرزن گفت: آب و نوشیدنی در خیمه نیست؛ ولی در کنار خیمه گوسفندی است که می توانید از شیر آن گوسفند استفاده کنید، آن را بدوشید و شیرش را بنوشید. آنها رفتند و شیر گوسفند را دوشیده و خوردند و سپس از او خوراکی خواستند. زن گفت: جز همین گوسفند مالک چیزی نیستم و چیز دیگری نزد من یافت نمی شود، یکی از شما آن را ذبح کند تا من برای شما غذایی تهیه کنم.
گوسفند ذبح شد و غذایی تهیه شد و آنها خوردند و لختی بیاسودند تا وقتی که گرمای هوا شکسته شد، برخاسته و آماده رفتن شدند و به آن زن گفتند: «یا امة الله نحن نفر من قریش نرید حج بیت الله الحرام فاذا رجعنا سالمین فهلمی الینا لنکافئک علی هذا الصنع الجمیل»؛ ای زن! ما افرادی از قریش هستیم که اراده زیارت حج بیت الله را داریم و چون سالم بازگشتیم، نزد ما بیا تا پاداش این محبت تو را بدهیم. آنها رفتند. وقتی شوهر آن زن آمد و جریان را شنید، خشمناک شده و او را سرزنش کرده، گفت: «ویحک تذبحین شاتی لاقوام لا تعرفینهم ثم تقولین: نفر من قریش» !وای بر تو! گوسفند مرا برای مردمانی که نمی شناسی سر می بری، آنگاه به من می گویی: افرادی از قریش بودند!
این جریان گذشت و پس از مدتی، فقر و نیاز، آن پیرزن و شوهرش را به شهر مدینه کشاند. در یکی از روزها پیرزن عبورش بر در خانه امام حسن (علیه السلام) افتاد. چون آن حضرت او را دید شناخت؛ ولی پیرزن امام را نشناخت. در این وقت امام حسن (علیه السلام) به غلامش دستور داد به دنبال آن پیرزن برود و او را به نزد وی بیاورد. غلام برفت و او را بازگرداند و امام حسن (علیه السلام) به او فرمود: آیا مرا می شناسی؟ گفت: نه! فرمود: من همان مهمان تو در فلان روز هستم! پیرزن گفت: پدر و مادرم بقربانت! امام حسن (ع) دستور داد هزار گوسفند برای او خریداری کردند و با هزار دینار پول همه را به او داد و به دنبال آن نیز وی را به نزد برادرش حسین (علیه السلام) فرستاد. امام حسین (علیه السلام) از آن زن پرسید: برادرم حسن چه مقدار به تو داد؟
عرض کرد: هزار گوسفند و هزار دینار! امام حسین (علیه السلام) نیز دستور داد همان مقدار گوسفند و همان مقدار پول به آن پیرزن دادند و سپس او را به همراه غلام خود به نزد عبد الله بن جعفر فرستاد و عبد الله از آن پیرزن پرسید: حسن و حسین (علیهما السلام) چقدر به تو دادند؟ پاسخ داد: دو هزار گوسفند و دو هزار دینار!عبد الله دستور داد: دو هزار گوسفند و دو هزار دینار به او دادند! و به او گفت: اگر از آغاز به نزد من آمده بودی، من آن دو را به رنج و تعب می انداختم! (بحار الانوار، ج 43، ص 348 -341 )

 

 نظر دهید »

معنای «فحیّوا بأحسن منها» در رفتار امام حسن (علیه السلام)

31 خرداد 1395 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی فاطمیه کرمان

زمخشری در کتاب ربیع الابرار از انس بن مالک روایت کرده که گوید: من در خدمت حسن بن علی (علیه السلام) بودم که کنیزی آمد و شاخه گلی را به آن حضرت هدیه کرد. حضرت (علیه السلام) به او گفت: «انت حرة لوجه الله»؛ تو در راه خدا آزادی! من که آن ماجرا را دیدم به آن حضرت عرض کردم: کنیزکی شاخه گل بی ارزشی به شما هدیه کرد و او را آزاد کردید؟ در پاسخ فرمود: «هکذا ادبنا الله تعالی «اذا حییتم بتحیة فحیوا باحسن منها» و کان احسن منها اعتاقها» (ملحقات احقاق الحق، ج 11، ص 149)؛ اینگونه خدای تعالی ما را ادب کرده که فرمود: «وقتی تحیه ای به شما دادند، تحیتی بهتر دهید» و بهتر از کار این کنیز، آزادی او بود.

 نظر دهید »

عطای بعد از درخواست، عطای در مقابل آبروست.

31 خرداد 1395 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی فاطمیه کرمان

یکی از دانشمندان اهل سنت روایت کرده که مردی نزد امام حسن (علیه السلام) آمده و اظهار نیازی کرد، امام (علیه السلام) به او فرمود: «اذهب فاکتب حاجتک فی رقعة و ارفعها الینا نقضیها لک»؛ برو و حاجت خود را در نامه ای بنویس و برای ما بفرست ما حاجتت را برمی آوریم. آن مرد رفت و حاجت خود را در نامه ای نوشته برای امام (علیه السلام) ارسال داشت و آن حضرت دو برابر آنچه را خواسته بود به او عنایت فرمود.شخصی که در آنجا نشسته بود عرض کرد: «ما کان اعظم برکة الرقعة علیه یابن رسول الله»؛ به راستی چه پر برکت بود این نامه برای این مرد ای پسر رسول خدا!
امام (علیه السلام) فرمود: «برکتها علینا اعظم حین جعلنا للمعروف اهلا، اما علمت ان المعروف ما کان ابتداءا من غیر مسئلة، فاما من اعطیته بعد مسئلة فانما اعطیته بما بذل لک من وجهه»؛ برکت او زیادتر بود که ما را شایسته این کار خیر و بذل و بخشش قرار داد، مگر ندانسته ای که بخشش و خیر واقعی، آن است که بدون سؤال و درخواست باشد و اما آنچه را پس از درخواست و مسئلت بدهی که آن را در برابر آبرویش پرداخته ای! (ابراهیم بیهقی، المحاسن و المساوی، چاپ بیروت، ص 55)

 نظر دهید »

شرمنده ام از خدا، چگونه کسی را ردّ کنم؟!

31 خرداد 1395 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی فاطمیه کرمان

در حدیثی آمده که امام حسن (علیه السلام) هیچ گاه سائلی را رد نکرد و در برابر درخواست او «نه» نگفت و چون به آن حضرت عرض شد: چگونه است که هیچ گاه سائلی را رد نمی کنید؟ پاسخ داد: «انی لله سائل و فیه راغب و انا استحیی ان اکون سائلا و ارد سائلا و ان الله تعالی عودنی عادة، عودنی ان یفیض نعمه علی، و عودته ان افیض نعمه علی الناس، فاخشی ان قطعت العادة ان یمنعنی المادة»؛ من سائل درگاه خدا و راغب در پیشگاه اویم و من شرم دارم که خود درخواست کننده باشم و سائلی را رد کنم و خداوند مرا به عادتی عادت داده، عادت داده که نعمتهای خود را بر من فرو ریزد و من نیز در برابر او عادت کرده ام که نعمتش را به مردم بدهم و ترس آن را دارم که اگر عادتم را ترک کنم اصل آن نعمت را از من دریغ دارد. امام (علیه السلام) به دنبال این گفتار این دو شعر را نیز انشا فرمود:
اذا ما اتانی سائل قلت مرحبا بمن فضله فرض علی معجل
و من فضله فضل علی کل فاضل و افضل ایام الفتی حین یسئل»
هنگامی که سائلی نزد من آید بدو گویم: خوش آمدی ای کسی که فضیلت او بر من واجبی سریع است و کسی که فضیلت او برتر بر هر فاضلی است و بهترین روزهای جوانمرد، روزی است که مورد درخواست قرار گیرد و از او چیزی درخواست شود. (کنز المدفون سیوطی، (چاپ بولاق)، ص 234 و نور الابصار شبلنجی، ص 111)

 نظر دهید »

رعایت حقوق کارگر و آسودگی خاطر کارفرما

25 آذر 1394 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی فاطمیه کرمان

از سلیمان جعفری نقل شده است روزی برای انجام کاری خدمت امام رضا (علیه السلام) بودم. خواستم به خانه برگردم، امام (علیه السلام) فرمود: با من بیا و امشب را نزد ما بمان. با آن حضرت رهسپار شدم، تا وارد خانه شد، هنگام غروب آفتاب بود. غلامان در خانه به بنّایی و بستن میخ آخور چهارپایان مشغول بودند. با آنان مرد سیاه پوستی نیز کار می¬ کرد که از جمله خدمتگزاران حضرت نبود. امام (علیه السلام) فرمود: این مرد که با شماست، کیست؟ گفتند: به ما کمک می کند و مزدش را می دهیم. امام (علیه السلام) فرمود: اجرتش را تعیین کرده اید؟ گفتند: خیر، هر چه به او بدهیم راضی است.
امام (علیه السلام) به شدت آشفته شد. گفتم فدایت شوم چرا خشمگین می شوید؟ فرمودند: من بارها آنان را نهی کرده ام، از این که کسی را پیش از آن که اجرتش را تعیین کنند به کار گیرند. آگاه باش! هر کارگری از قبل مزد او را تعیین نکرده باشی وکاری برای تو انجام دهد؛ اگر سه برابر آنچه مزدش است، به او بپردازی باز گمان می کند که از اجرت او کاسته ای و اگر پیش از انجام دادن کار، مزدش را معین کنی و پس از آن پرداخت کنی، تو را به سبب وفای به عهد می ستاید و اگر اندکی زیادتر از مزدش به او بدهی، آن را بخششی از تو می داند. (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، تصحیح علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1407ق، ج5، ص 288)

 نظر دهید »

استجابت دعا به حرمت سید الشهدا (علیه السلام)

02 آبان 1394 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی فاطمیه کرمان

امام هادی (علیه السلام) هنگامي که حرم مطهر امام حسين (عليه السلام) مورد تاخت و تاز حاکمان عباسي قرار گرفت پناه بردن به مرقد امام حسين(عليه السلام) و دعاي در آنجا را داروي هر دردي معرفي نمودند و خود نيز به زيارت آن حضرت مشرّف مي شدند و در پاسخ کساني که از کار ايشان سؤال مي کردند فرمودند: مکان هايي به خدا اختصاص دارد که بايد در آن دعا کرد و خداوند نيز دعاي آن ها را مستجاب مي کند و حرم امام حسين از جمله آن هاست. (جعفر بن محمد بن قولويه، کامل الزيارات، بي چا، نجف، نشر المرتضويه، 1356ش، ص274)

 نظر دهید »

ای عزیز فاطمه علیهما السلام اگر نظرت برنگردد...

03 شهریور 1394 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی فاطمیه کرمان

شیخ مفید از غفاری نقل می‏ کند که مردی از خاندان ابی رافع که آزاد کرده پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود از من طلبی داشت و برای مطالبه آن اصرار می‏ نمود، من که قضیه را چنین دیدم، پس از خواندن نماز صبح در مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به طرف حضرت رضا (علیه السلام) به راه افتادم، چون نزدیک منزلش رسیدم آن حضرت را که بر الاغی سوار بودند و ردایی در بر داشت و در حال بیرون آمدن از خانه بیرون آمدن از خانه مشاهده کردم، چون چشمم به حضرت افتاد برای اظهار حاجت خود شرم کردم، وقتی امام نزدیک به من رسیدند ایستادند و نگاهی به من انداختند من به حضرت سلام کردم، در آن موقع ماه مبارک رمضان بود آنگاه عرض کردم فدایت شوم، فلان دوست شما را بر من حقی است و برای مطالبه آن مرا رسوا نموده است و من پیش خود گمان کردم که حضرت او را در مورد مطالبه طلبش از من مانع خواهد شد و به خدا سوگند که او چقدر از من طلب دارد و چیزی دیگری نگفتم.
امام (علیه السلام) فرمود: بنشینیم تا باز گردد من در حالی که روزه بودم در آنجا ماندم تا نماز مغرب را به جا آوردم و دل تنگ شدم و خواستم برگردم در این حال دیدم آن حضرت ظاهر شدند و مردم در اطرافشان بودند و سائلین هم بر سر راهش نشسته بودند و امام (علیه السلام) به آنها صدقه می‏داد تا اینکه از آنجا گذر کرد و داخل منزل خود شد و سپس بیرون آمد و مرا صدا زد و من برخواسته با او داخل خانه رفتم و با هم نشستیم و من شروع کردم از پسر مسیب فرماندار مدینه با او صحبت کردن و زیاد می‏ شد که من درباره او با حضرت می ‏کردم، چون از سخن فارغ شدم، حضرت فرمودند: گمان نمی‏ کنم که افطار کرده باشی؟
گفتم: نه. پس حضرت دستور داد برای من غذا آوردند و به غلامش هم امر کرد که با من غذا بخورد، من و غلام از آن خوراک خوردیم و پس از فراغ از طعام فرمود: بالش را بلند کن و آنچه در زیر آن است بردار، من بالش را بلند کردم، دینارهایی از طلا دیدم، آنها را برداشتم و در کیسه خود گذاشتم، سپس حضرت دستور داد که چهار نفر از غلامانش برای رسانیدن من به خانه‏ ام همراه من باشند، گفتم فدایت شوم مأمورین شبانه پسر مسیب در راه‏ ها هستند و من دوست ندارم که آنها مرا با غلامان شما ببینند، حضرت فرمودند: راست گفتی خدا به راه راست هدایتت کند و به آنان دستور داد که همراه من باشند تا هر کجا که من گفتم برگرداندم و به خانه خود رفتم و چراغ خواستم به دینارها نگاه کردم دینارها 48 عدد بود در حالیکه طلب آن شخصی از من 28 دینار بود و در میان آنها دیناری بود که درخشندگی آشکاری داشت وتلألو آن مرا خوش آمد، چون آن را نزدیک چراغ بردم دیدم به خط روشن و آشکار نوشته شده است که طلب آن مرد از تو 28 دینار است و بقیه هم از آن تو باشد و به خدا قسم که من طلب او را دقیقا تعیین نکرده بودم. (الارشاد شیخ مفید: ج 2، باب 21)

 نظر دهید »

در انتظار دیدار

02 شهریور 1394 توسط موسسه آموزش عالی حوزوی فاطمیه کرمان

عده ای از شیعیان در خراسان نزد امام رضا (علیه السلام) آمده بودند و از دربان اجازه ورود می‏ خواستند، دربان برای آنها از آن حضرت اجازه می‏ طلبید؛ ولی حضرت اجازه نمی‏ دادند. آنها دو ماه پی در پی در هر روز دو بار و در کلّ60 بار به در خانه حضرت آمده و اجازه ورود طلبیدند و به دربان گفتند: به امام رضا (علیه السلام) بگو ما جمعی از شیعیان شما هستیم، وقتی دربان تقاضا و پیام آنها را به امام عرض کرد، امام فرمودند: من الان اشتغال دارم به آنها اجازه ورود نده. سرانجام آنها به دربان گفتند: از جانب ما به امام عرض کن، ما از شهرهای دور آمده‏ ایم و مکرر اجازه خواسته‏ ایم و جواب منفی داده‏اید، دشمنان ما، ما را شماتت خواهند کرد، اگر بدون ملاقات با شما به وطن بازگردیم، نزد مردم، شرمنده و سرافکنده خواهیم شد.
دربان، پیام آنها را به امام ابلاغ کرد، امام (علیه السلام) فرمود: به آنها اجازه ورود بده. دربان به آنها اجازه داد، آنها به محضر آن حضرت رسیدند و پس از احوال پرسی عرض کردند: ای فرزند رسول خدا، چه شده که ما به این بی مهری جانکاه و خفت و خواری افتاده‏ایم و پس از آن همه بی اعتنائی عدم اجازه شما، دیگر برای ما آبروئی نمانده علت چیست؟
امام رضا (علیه السلام) فرمودند: این آیه 30 شوری را بخوانید: «و ما اصابکم من مصیبه فبما کسبت أیدیکم و یعفو عن کثیر»؛ هر مصیبتی که به شما رسد به خاطر اعمالی است که انجام داده‏ اید و بسیاری را نیز عفو می‏ کند. من در مورد شما به پروردگار و به رسول خدا (علیه السلام) و امیرالمؤمنان و پدران پاکم پیروی کردم.
آنها عرض کردند: چرا نسبت به ما بی اعتنایی هستید؟ امام رضا (علیه السلام) فرمودند: به خاطر آنکه شما ادعا می‏ کنید از شیعیان امیرالمؤمنان علی (علیه السلام) هستید، وای بر شما همانا شیعه علی (علیه السلام)، افردی مانند حسن و حسین (علیه السلام) و ابوذر و سلمان و مقداد و عمار و محمد بن ابوبکر بودند که هیچ گونه مخالفت با اوامر آن حضرت نمی‏نمودند و هیچ گاه کاری که مورد نهی آنها بود انجام نمی‏ دادند؛ ولی شما وقتی که می‏ گویید ما شیعه علی (علیه السلام) هستیم در بیشتر اعمال، با دستورات آن حضرت مخالفت می‏ نمایید و در انجام فرائض کوتاهی می ‏نمایید و در رعایت حقوق برادران، سستی می‏ کنید، آنجا که تقیه واجب است تقیه نمی‏ کنید و آنجا حرام است تقیه می‏ کنید. اگر شما به جای شیعه بگویید ما از دوستان اولیای خدا و دشمنان دشمنان آنها هستیم، شما را در این قول رد نمی‏ کنم؛ ولی شما ادعای مقام ارجمند شیعه می‏ کنید؛ اما ادعای شما با اعمال شما سازگار نیست، شما راه هلاکت را می‏ پیمایید مگر اینکه با توبه و انابه، اعمال تباه شده گذشته را جبران کنید.
آنها گفتند: ما استغفار و توبه می‏کنیم و از این پس خود را به عنوان دوستان شما دشمن دشمنان شما، عنوان می‏ نمائیم نه شیعه شما. امام رضا (علیه السلام) فرمودند: آفرین بر شما ای برادران و دوستان من. آنگاه امام (علیه السلام) از آنها احترام شایان کرد و آنها را نزد خود نشانید و سپس به دربان خود فرمود: چند با از ورود آنها جلوگیری کردی؟ او عرض کرد: 60 بار.
امام به او فرمود: شصت بار نزد آنها بیا و به آنها سلام کن و سلام مرا به آنها برسان، خداوند بخاطر استغفار و توبه، آنها را آمرزید و آنها و بستگان آنها را به خاطر دوستی شان با ما، مشمول کرامت و لطف خاص قرار داد و به آنها از غذاها و اموال به طور فراوان بهره مند ساز و گرفتاری آنها را بر طرف نما. (بحار الانوار، چاپ بیروت، ج 65، ص 158، 159)

 نظر دهید »

مطالب برگزیده

  • برگزاری نشست پژوهشی با عنوان روش فرهنگ سازی پوشش اسلامی از منظر قران (5.00)
  • ارزش چادر (5.00)
  • خاطرات رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) از اعمال روز عرفه در نوجوانی (5.00)
  • بهترین خواسته ها در دعای عرفه ()
  • برگزاری نشست پژوهشی با عنوان نسخ مشروط در قرآن ()
مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31
کرمان، میدان شهدا، جنب مسجد جامع
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • فعالیت های موسسه
    • فعالیت های آموزشی
    • فعالیت های فرهنگی
    • فعالیت های پژوهشی
  • اخلاقی
    • مرتبط با ماه های قمری
    • شخصیت ها
    • سیره شهدا
    • نکات اخلاقی
  • سیره اهل بیت (علیهم السلام)
    • سیره امام حسن مجتبی (علیه السلام)
    • سیره امام رضا (علیه السلام)
    • سیره امام هادی (علیه السلام)
  • تاریخی
    • تاریخ انقلاب اسلامی
    • تاریخ اسلام
  • اخبار جهان اسلام
  • اعتقادی
    • امامت
  • بهداشت و سلامتی
  • معرفی کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

ذکر ایام هفته

اوقات شرعی

آخرین مطالب

  • برگزاری همایش روش پژوهشی علامه محمد تقی جعفری
  • برگزاری نشست پژوهشی با عنوان نسخ مشروط در قرآن
  • برگزاری نشست پژوهشی با عنوان روش فرهنگ سازی پوشش اسلامی از منظر قران
  • اختتامیه همایش روش پژوهشی علامه محمد هادی معرفت (رحمه الله)
  • طنزگونه-تحریم های بشر دوستانه آمریکا علیه ایران
  • برگزاری همایش روش پژوهشی علامه محمد هادی معرفت (رحمه الله)
  • عشق شهادت
  • یادآوری حماسه ها
  • تمدید مهلت ارائه مقالات همایش روش پژوهشی علامه معرفت (رحمه الله)
  • اولین سالگرد شهدای مظلوم منا در کلام مقام معظم رهبری (مدظله العالی)

آخرین نظرات

  • پشتیبانی کوثر بلاگ  
    • ₪ آموزش وبلاگ نویسی و پشتیبانی کوثر بلاگ ₪
    • فراخوان ها و مسابقات کوثر بلاگ
    در برگزاری نشست پژوهشی با عنوان نسخ مشروط در قرآن
  • عابدی  
    • زینبیه ایوان
    در برگزاری نشست پژوهشی با عنوان روش فرهنگ سازی پوشش اسلامی از منظر قران
  • متین  
    • مدرسه علمیه کوثر ورامین
    در خاطرات رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) از اعمال روز عرفه در نوجوانی
  •  
    • رنگ خدا
    • مدرسه معصومیه قیدار
    در بهترین خواسته ها در دعای عرفه
  • حيدري  
    • بهاردلها
    در ارزش چادر
  •  
    • رنگ خدا
    • مدرسه معصومیه قیدار
    در آغاز سال نو برای روزه دار شب زنده دار
  • نورالهدی  
    • نورالهدی
    در چگونه به شرح صدر دست یابیم (شرح دعای روز پانزدهم ماه مبارک رمضان)
  •  
    • شاهپسند
    در پیشامدهای زندگی نتیجه گناه (شرح دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان)
  • خادم المهدی  
    • فاطمیه سرابله
    در گره گشای مشکلات، استغفار (شرح دعای روز پنجم ماه مبارک رمضان)
  •  
    • رنگ خدا
    • مدرسه معصومیه قیدار
    در گناه نکردن مانع کند ذهنی (شرح دعای روز سوم ماه مبارک رمضان)
  • پشتیبانی کوثر بلاگ  
    • ₪ آموزش وبلاگ نویسی و پشتیبانی کوثر بلاگ ₪
    • فراخوان ها و مسابقات کوثر بلاگ
    در چگونگی مراقب در ماه خدا از زبان امام خمینی (سلام الله علیه)
  • رحیمی  
    • محدثه بروجرد
    در عارفان واقعی
  • محمدی  
    • من انقلابیم
    در عارفان واقعی
  • نرجس خاتون(س) شاهین شهر  
    • مدرسه علمیه نرجس خاتون شاهین شهر
    در چند لحظه با نوجوانان بزرگ مردی که افتخار آفریدند با خواندن...

آخرین نظرات

  • پشتیبانی کوثر بلاگ  
    • ₪ آموزش وبلاگ نویسی و پشتیبانی کوثر بلاگ ₪
    • فراخوان ها و مسابقات کوثر بلاگ
    در برگزاری نشست پژوهشی با عنوان نسخ مشروط در قرآن
  • عابدی  
    • زینبیه ایوان
    در برگزاری نشست پژوهشی با عنوان روش فرهنگ سازی پوشش اسلامی از منظر قران
  • متین  
    • مدرسه علمیه کوثر ورامین
    در خاطرات رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) از اعمال روز عرفه در نوجوانی
  •  
    • رنگ خدا
    • مدرسه معصومیه قیدار
    در بهترین خواسته ها در دعای عرفه
  • حيدري  
    • بهاردلها
    در ارزش چادر
  •  
    • رنگ خدا
    • مدرسه معصومیه قیدار
    در آغاز سال نو برای روزه دار شب زنده دار
  • نورالهدی  
    • نورالهدی
    در چگونه به شرح صدر دست یابیم (شرح دعای روز پانزدهم ماه مبارک رمضان)
  •  
    • شاهپسند
    در پیشامدهای زندگی نتیجه گناه (شرح دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان)
  • خادم المهدی  
    • فاطمیه سرابله
    در گره گشای مشکلات، استغفار (شرح دعای روز پنجم ماه مبارک رمضان)
  •  
    • رنگ خدا
    • مدرسه معصومیه قیدار
    در گناه نکردن مانع کند ذهنی (شرح دعای روز سوم ماه مبارک رمضان)
  • پشتیبانی کوثر بلاگ  
    • ₪ آموزش وبلاگ نویسی و پشتیبانی کوثر بلاگ ₪
    • فراخوان ها و مسابقات کوثر بلاگ
    در چگونگی مراقب در ماه خدا از زبان امام خمینی (سلام الله علیه)
  • رحیمی  
    • محدثه بروجرد
    در عارفان واقعی
  • محمدی  
    • من انقلابیم
    در عارفان واقعی
  • نرجس خاتون(س) شاهین شهر  
    • مدرسه علمیه نرجس خاتون شاهین شهر
    در چند لحظه با نوجوانان بزرگ مردی که افتخار آفریدند با خواندن...

آخرین مطالب

  • برگزاری همایش روش پژوهشی علامه محمد تقی جعفری
  • برگزاری نشست پژوهشی با عنوان نسخ مشروط در قرآن
  • برگزاری نشست پژوهشی با عنوان روش فرهنگ سازی پوشش اسلامی از منظر قران
  • اختتامیه همایش روش پژوهشی علامه محمد هادی معرفت (رحمه الله)
  • طنزگونه-تحریم های بشر دوستانه آمریکا علیه ایران
  • برگزاری همایش روش پژوهشی علامه محمد هادی معرفت (رحمه الله)
  • عشق شهادت
  • یادآوری حماسه ها
  • تمدید مهلت ارائه مقالات همایش روش پژوهشی علامه معرفت (رحمه الله)
  • اولین سالگرد شهدای مظلوم منا در کلام مقام معظم رهبری (مدظله العالی)
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس