به مناسبت شروع سال تحصیلی
از نظر اسلام تحصيل بعضي علوم واجب عيني است و بر هركسي واجب است مثل علم عقايد و اخلاق و احكام اسلامي و تحصيل بعضي علوم واجب كفايي است كه عداه اي بايد دنبال آن بروند مثل علوم حوزوي و علوم دانشگاهي كه براي حفظ نظام و پيشرفت جامعه لازم است؛ بنابراين علوم مختلف دانشگاهي مثل گياه پزشكي، زيست شناسي نيز براي عده اي كه از عهده آن بر مي آيند واجب و لازم است و به عنوان يك وظيفه شرعي مي باشد؛ علاوه بر آنكه انسان با نيت خدايي همه امور را مي تواند به عبادت تبديل كند حتي راه رفتن و آب خوردن را.
براي فراهم سازي بيشتر آسايش و تسلط بيشتر بر طبيعت، گرايش هاي مختلف علمي و تخصص هاي فراوان به وجود آمده است؛ اما تنها وارستگان و ژرف انديشان هستند كه فراتر از نيازهاي اوليه طبيعي و محسوسات به ارتباط نهاني دانش ها و ارتباط جهان هستي با آفريننده آن فكر مي كنند و از هدفمندي اين همه جنب و جوش ها سخن به ميان مي آورند. مهمترين رسالت دين، ايجاد انگيزه فراطبيعي در ميان انسان ها و جهت دهي صحيح به تلاش هاي روزانه است به طوري كه علاوه بر تأمين نيازهاي روزمره زندگي، به هدفمندي و تلاش براي دستيابي به مقصود هستي اقدام كند. از اين رو در فرهنگ اسلامي تمام دانش هاي مورد نياز براي زندگي بشري داراي اهميت است و توصيه شده به مقدار لازم و نياز جامعه، مردم براي فراگيري آن اقدام كنند و از آن به «واجب كفايي» تعبير شده است. اما براي همه انسان ها در هر مرتبه علمي كه قرار دارند توجه به هدف و هدفمندي جهان و ايمان به مبدأ و معاد لازم و «واجب عيني» شمرده شده است و غفلت اكثريت جامعه بشري جاي تأسف دارد؛ زيرا حتي از علوم تجربي و مهندسي نيز مي توان به آن هدف مقدس دست يافت و منافاتي با زندگي روزمره ندارد؛ بنابراین از نظر قرآن و روايات، علم وسيله است نه هدف؛ آن هم وسيلهاى كه انسان را به كمال مىرساند و دنيا و آخرت او را آباد مىكند.
گفتنى است كه ارزش هر علم به ارزش موضوع آن علم است و در اين جهت علوم الهى و دينى - با توجه به موضوع آن - از ساير علوم اشرف و برتر است؛ ولى اين بدين معنا نيست كه علوم ديگر بىاهميت و بدون ارزش است و علم نيست. در نگاه كلى قرآن، هر علمى كه انسان را به دنياپرستى سوق دهد و به چنگال ماديات بسپرد و فهم و شعور او را به طرف خواب و عيش و نوش بكشاند هدف نهايى او را تنها وصول به ماديات قرار دهد، چيزى جز ضلالت و گمراهى نيست.
پس علوم غيردينى نيز مىتواند نقشآفرين بوده و موجبات سعادت آدمى را فراهم كند. اين در صورتى است كه هدف تلقى نشود، بلكه وسيله پيشرفت و رسيدن به كمال باشد. از طرف ديگر علوم دينى نيز اگر طالب آن قصد رسيدن به دنيا را داشته باشد، موجب بدبختى انسان مىشود. خلاصه اين كه علمي كه در روايات و آيات بر آن تأكيد شده و از آن تمجيد گشته و به عنوان اشرف علوم محسوب مي گردد، علم خداشناسي است؛ زيرا معلوم اين علم از معلوم ساير علوم برتر و اشرف است و هر علمي به اندازه معلوم خود ارزش دارد و روشن است كه كسب معرفت و جهان بيني و خداشناسي منحصر به يك رشته نيست.
شخصي ممكن است از علم شيمي آن چنان خدا را بشناسد كه از مطالعه كتاب هاي ديني نشناسد - پس آن چه مهم است شناخت كيمياي هستي است - البته بايد پذيرفت بعضي از علوم و رشته ها به اين هدف نزديك تر و كم واسطه ترند. در غير اين صورت از علوم مختلف به عنوان فضل نام برده شده نه كمال. بنابراين دروس دانشگاهي كه در جهت حل مشكلات علمي و گسترش علمي افراد و جامعه خاص بر مي دارد نه تنها علم لاينفع نيست بلكه علومي هستند كه در خدمت به جامعه و مردم است و كسي كه به قصد كمك به مردم و كسب رضايت خداوند و خدمت رساني به افراد جامعه به تحصيل آن علوم مي پردازند، نه تنها پسنديده، بلكه در برخي موارد بر افراد اين تحصيل واجب مي شود. به طور مثال آنجا كه حل مشكلات مردم و اداره جامعه متوقف بر تحصيل در يكي از رشته هاي تخصصي باشد.
از طرف ديگر انسان موجودي اجتماعي و وابسته به اجتماع است و همچنان كه از مواهب اجتماعي بهره مي برد بايد به حال اجتماع نيز سودمند باشد گاهي اوقات تحصيل در رشته اي خاص ممكن است به ظاهر براي فردي به طور مستقيم سودي معنوي در بر نداشته باشد؛ ولي چون باعث پيشرفت جامعه به ويژه جامعه اسلامي مي گردد و موجب سربلندي و اقتدار و عزت علمي و اقتصادي آن مي گردد، تحصيل آن لازم است وتحصيل با چنين انگيزه اي خود از عبادات مهم است. اين از ويژگي هاي دين مقدس اسلام است كه پيروان آن در هر حال و كار و شغلي كه هستند مي توانند با انگيزه و نيت خدايي و قصد خدمت به مردم در حال عبادت باشند.
آن چه در پي علم، براي «عالم » حاصل مي شود يا «خشوع » و خشيت است و يا «غرور و استكبار»؛ چنان چه از يك سو در قرآن آمده است : «انما يخشي الله من عباده العلماء»؛ از بندگان خدا تنها دانايانند كه از او مي ترسند (فاطر، آيه 28) از سوي ديگر گفته شده است «العلم هو الحجاب الاكبر» راز اين دوگانگي در آن نهفته است كه برخي در «پرتو علم» به حكمت استوار و عالم مطلق هستي توجه پيدا مي كنند و در برابر «او» سر تعظيم فرو مي آورند و برخي در «سايه علم » به مراتب علمي خود توجه مي كنند و احساس بي نيازي نسبت به ديگران و حتي نسبت به خدا به آنها دست مي دهد كه از آن به غرور علمي و حجاب اكبر باز مي شود و در اين باره به طور تقريبي فرقي ميان علم فيزيك و علم توحيد نيست؛ چنان كه امام خميني فرموده اند» گاهي علم توحيد نيز براي انسان حجاب مي شود.
http://porseman.org/q/show.aspx?id=86937