ارزش چادر
حجاب رو حراج نکنیم!
می دونی؟
تو که به حریم خدا با پوشیدن چادر وارد شدی و چادر حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را سرت پوشیدی، عفّت، رنگ و لعاب این چادر است. عفّت یعنی…
روسری گلدار با رنگ نارنجی و صورتی و… نزاری سرت و جلوی اونرو از زیر چادرت بیرون بزاری تا نظر هزار نظر حرام را جلب کنی!
اگه مقنعه هم می پوشی موهاتو کامل بپوشونی!
لوازم آرایشی استفاده نکنی!
شلوار تنگ و مدل های جورواجور استفاده نکنی!
مانتو تنگ، کوتاه، یقه باز و آستین کوتاه و آستین گیپور و … نپوشی!
کیف دستی زیباتو نگذاری روی چادرت و قه قه کنان با موبایلت یا با دوستات حرف بزنی و تو پیاده رو راه بری!
کفش مناسب با پاشنه معمولی بپوشی و جوراب نازک یا کوتاه با رنگ های جورواجور و شکل های جورواجور نپوشی!
چادرت رو جمع کنی و معلوم نشه زیرش چی پوشیدی!
شاید خیلی دیده باشی که حریم چادر آلوده شده، چطوری؟ یک نمونه ش رو می گم…
خانمه چادر پوشیده نه چادر معمولی چادر … چادرش تنگه، شلوار خانمه تفنگه، کفشای اون پاشنه بلنده، جوراباش که آب رفته، شاید سر انگشتاشو گرفته، لباش از قرمزی رنگ خونو گرفته، چشماش از آرایش غلیظ جرمای واکسو گرفته، مانتوش از بس که تنگه نفسشو گرفته، خلاصه چیزی نگم که چادر رو مسخره گرفته…
بررسی روایی پوشیدن چادر مشکی (یا هر لباسی از زن که در معرض دید نامحرم است)
بررسی سندی و محتوایی روایات کراهت پوشیدن لباس مشکی برای زنان
روایاتی كه از ظاهر آنها كراهت سیاهپوشی استفاده میشود، از نظر سند ضعیفاند. مرحوم صاحب جواهر (محمدحسن نجفی، جواهر الكلام فی شرح شرایع الاسلام، ج 8، ص 233) و مرحوم خویی (ابوالقاسم خویی، شرح عروة الوثقی، كتاب الصلاة، ج 1، مكروهات لباس مصلی) نیز به ضعف سندی روایات مورد نظر تصریح كردهاند؛ بنابراین، به دلیل ضعف سند، اینگونه روایات قابل استناد نیستند؛ از طرفی به دلیل استناد عده ای از افراد به تعدد روایاتی كه ظاهر آنها دلالت بر كراهت پوشش سیاه دارد و نیز به دلیل این كه عده ای ضعف سند روایات در مستحبات و مكروهات را خیلی مورد توجه قرار نمی دهند میتوان در دلالت روایات بحث كرد:
با فرض پذیرش روایات، بر اساس جستوجوی مفصل احادیث، حتی یك حدیث دربارهی كراهت پوشش چادر مشكی بانوان پیدا نشده است (ر.ك: فروع كافی، ج 2، كتاب الصلاة باب اللباس الذی تكره الصلاة فیه و ما لا تكره، ص 397 و كتاب الزی و التجمل باب لبس السواد، ص 449؛ وسایل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، ج3، كتاب الصلاة، ابواب لباس مصلی و مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، كتاب الصلاة، ابواب لباس مصلی)
با توجه به فضای صدور این روایات که مخاطب معصومین (علیهم السلام)، مردان بوده¬اند؛ كراهت پوشش مشكی اختصاص به مردان پیدا می کند که البته برای مردان هم در كفش، عمامه و عبا استثنا شده است. از طرفی حتی یك نفر هم از فقیهان برجستهی شیعه به كراهت چادر مشكی زنان فتوا نداده است، برعكس، بعضی از مراجع تقلید عدم كراهت چادر مشكی تصریح كردهاند؛ همان گونه كه مرحوم صاحب جواهر در كتاب فقهی معروف خود نقل كردهاند: طبق تصریح كتابهای متعددی از علمای امامیه، كراهت پوشش سیاه مختص مردان است؛ زیرا شارع مقدس پوشش غلیظتر و بیشتری برای زنان هنگام مواجهه با نامحرم قرار داده است. بعضی از روایاتی كه شارع مقدس در آنها پوشش غلیظ را در مواجهه با نامحرم خواسته و از پوشیدن لباس نازك نهی كرده است در ذیل ذكر میشود:
الف) عن امیرالمومنین(علیه السلام): من رقّ ثوبه، رقّ دینه. (محدث نوری، مستدرك الوسائل، ج 3، ص 211، و ج 3، ص 249)
ب) عن ابی عبد الله (علیه السلام) قال: لا یصلح للمرأة المسلمة ان تلبس من الخمر و الدروع ما لا یواری شیئا. (حر عاملی، وسائل الشیعة، ج3، ابواب لباس مصلی، باب 21، حدیث 2) و رنگ مشكی، در مقایسه با رنگهای دیگر، به نحو بهتری پوشش غلیظتر و بیشتر را تأمین میكند. (محمد حسن نجفی، جواهر الكلام فی شرح شرایع الاسلام، ج 8، ص 235)؛ بنابراین، طبق نقل مرحوم صاحب جواهر، كراهت پوشش مشكی، مختص مردان است.
از سویی، ترديدي نيست كه زن و مرد در برخي از موارد، از جمله پوشش داراي احكام متفاوتي هستند؛ بنابراين، در خصوص احكام پوشش، نمي توان به قاعده ي اشتراك زن و مرد در احكام تمسك جست؛ به طور مثال جامه ي زربافت و حرير براي زن جايز است؛ ولي براي مرد جايز نيست. مقدار پوشش زنان، طبق نظر مشهور فقها، همه ي بدن به استثناي گردي صورت و دو دست از مچ تا نوك انگشتان است، ولي مقدار پوشش مردان كم تر است؛ حتي از نظر رنگ پوشش نيز، استفاده از لباس احرام سفيد براي مردان مستحب است، ولي زنان مجازند، به استثناي بعضي لباس هاي خاص مثل حرير محض، با هر لباسي، حتي داراي رنگ غير سفيد محرم شوند. بنابراين، با توجه به احكام ويژه ي بانوان و آقايان در مورد لباس، نمي توان ادعا نمود كه حكم كراهت در روايت فوق مطلق است و به طور مشترك شامل زن و مرد مي شود.
از طرف دیگر، بر فرض پذیرش روایات مذکور، بعضي از فقها حكم كراهت لباس مشكي را چه برای مرد و چه زن، مختص به حالت نماز دانسته اند.
بررسی پوشش زنان در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) و نحوه برخورد آنحضرت
در كتاب سنن ابي داود از امّ سلمه، همسر گرامي پيامبر اكرم(صلی الله عیه و اله) قضيه اي نقل شده است كه مبين تبادر ذهني زنان عرب آن زمان از واژه «جلباب»است. نقل شده است که وقتي آيه جلباب «يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ» نازل شد، زن هاي انصار از خانه هايشان خارج شدند، درحالي كه پوشش هاي مشكي داشتند؛ گويي كلاغ بالاي سر آنها نشسته است.
در كتاب عون المعبود، در شرح مطلب فوق آمده است: چون پوشش هايي كه زنان انصار به عنوان جلابيب از آن استفاده كرده بودند داراي رنگ مشكي بوده است، آنان به كلاغ كه رنگ آن مشكي است تشبيه شده اند. بعضي از تفاسير مهم، مانند تفسير الدر المنثور سيوطي، روح المعاني و تفسير الميزان نيز در ذيل آيه ي جلباب جريان تاريخي فوق را نقل كرده اند.
علاوه بر شاهد تاريخي مذكور، كه سكوت پيامبر اكرم(صلی الله علیه و اله) در مقابل رنگ مشكي پوشش زنان انصار، نيز دليل بر تقرير و تأييد آن است، شواهد لغوي فراواني نيز براي اثبات اين مدعا وجود دارد كه در ريشه ي لغوي جلباب رنگ مشكي اخذ شده است؛ زيرا جلباب در لغت از ريشه ي جُلب است و يكي از معاني جُلب در بسياري از كتاب هاي لغوي عربی، تيرگي و سياهي است؛ مثلاً جُلب الليل به معناي سياهي شب آمده است. ابن منظور، صاحب كتاب لسان العرب، پس از نقل شعري كه بخشي از آن «و جُلب الليل يطرده النهار» است تصريح نموده كه گوينده ي شعر از جُلب، سواد و سياهي را اراده كرده است. پس معلوم می شود که رنگ جلباب و چادر زنان عرب هنگام نزول آيه ي شريفه، مشكي بوده است؛ بنابراين، مي توان گفت كه چادر مشكي منشأ و ريشه ي قرآني دارد.
واکنش فقهای برجسته معاصر در برابر سؤال از کراهت چادر مشکی:
آیة الله خامنه ای(دام ظله): این صحبت صحیح نیست و بهترین حجاب پوشش چادر است و چادر سیاه هم بی اشکال است و کراهت ندارد.
آیة الله تبریزی(ره): زن باید بدن خود را در غیر وجه و کفین، از نامحرم بپوشاند و نیز باید زینت خود را بپوشاند و لباسی که زینت حساب می شود باید آن را هم بپوشاند و با چادر بهتر می تواند بدن و زینت را بپوشاند و چادر سیاه مثل عبای سیاه کراهت ندارد.
آیة الله بهجت(ره): این اقدام باطل است.
آیة الله صافی گلپایگانی(دام ظله): نظر مذکور صحیح نیست و مفاسد بسیار دارد. متأسفانه در این زمان عده ای اصرار بر آشکار شدن مفاتن زن و خروج او از ستر و عفاف که حفاظ شخصیت و ارزش و متانت اوست، دارند؛ مع الاسف می خواهند این امر را اسلامی جلوه دهند، در حالی که اسلامی نیست.
آیة الله فاضل لنکرانی(ره): چادر مشکی بهترین نوع حجاب است و پوشیدن لباسهایی که جلب توجه کند، حرام است.
آیة الله مکارم شیرازی(دام ظله): با توجه به اینکه در حال حاضر رنگ مشکی برای حفظ پوشش زنان بهتر است، کراهت آن ثابت نیست.
رعایت حال ضعیفان جامعه با همراهی در سختی ها
امام على (عليه السلام) مى فرمایند: «فَإِنَّ هَزِيلَ الرَّعِيَّةِ أَحوَجُ إِلَى الاِنصَافِ»(ابن حيون، دعائم الإسلام، همان، ج1، ص366)؛ همانا ضعفاى رعيت محتاج ترين آن ها به انصاف هستند؛ به همین جهت حضرت (علیه السلام) در نامه ای به عثمان بن حنیف والی خود در بصره می نویسند: «أَ أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِي بِأَنْ يُقَالَ هَذَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَا أُشَارِكُهُمْ فِي مَكَارِهِ الدَّهْرِ أَوْ أَكُونَ أُسْوَةً لَهُمْ فِي جُشُوبَةِ الْعَيْشِ»(نهج البلاغه، نامه45)؛ آيا به همين مى توانم بسنده كنم كه امير مؤمنانم بخوانند بى آن كه در ناخوشي هاى زندگيشان شركتى داشته باشم يا در سختى زندگى الگوشان باشم.
حضرت (علیه السلام) تذکر می فرمایند که اگر بخوانم مسوؤلیت رهبری و مدیریت جامعه را مومنانه به عهده داشته باشم تا مورد رضای الهی واقع شود باید در ناخوشی ها و سختی های زندگی با ضعیف ترین افراد جامعه همراه باشم تا بتوانم در تصمیم های مهم حکومتی حتی ضعیف ترین افراد را مد نظر داشته باشم. چون همه افراد تحت حکومت من از حق انسانیت برخوردارند و باید از جهت رفاه و امنیت اقتصادی در ردیف مسوؤلان باشند تا نظام عدل بر جهان حاکم باشد.
التجا به درگاه کریم
سَيِّدِي فَبِمَنْ أَسْتَغِيثُ إِنْ لَمْ تُقِلْنِي عَثْرَتِي فَإِلَى مَنْ أَفْزَعُ إِنْ فَقَدْتُ عِنَايَتَكَ فِي ضَجْعَتِي وَ إِلَى مَنْ أَلْتَجِئُ إِنْ لَمْ تُنَفِّسْ كُرْبَتِي سَيِّدِي مَنْ لِي وَ مَنْ يَرْحَمُنِي إِنْ لَمْ تَرْحَمْنِي وَ فَضْلَ مَنْ أُؤَمِّلُ إِنْ عَدِمْتُ فَضْلَكَ يَوْمَ فَاقَتِي وَ إِلَى مَنِ الْفِرَارُ مِنَ الذُّنُوبِ إِذَا انْقَضَى أَجَلِي سَيِّدِي لا تُعَذِّبْنِي وَ أَنَا أَرْجُوكَ إِلَهِي [اللَّهُمَ ] حَقِّقْ رَجَائِي وَ آمِنْ خَوْفِي فَإِنَّ كَثْرَةَ ذُنُوبِي لا أَرْجُو فِيهَا [لَهَا] إِلا عَفْوَكَ سَيِّدِي أَنَا أَسْأَلُكَ مَا لا أَسْتَحِقُّ وَ أَنْتَ أَهْلُ التَّقْوَى وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ فَاغْفِرْ لِي وَ أَلْبِسْنِي مِنْ نَظَرِكَ ثَوْبا يُغَطِّي عَلَيَّ التَّبِعَاتِ وَ تَغْفِرُهَا لِي وَ لا أُطَالَبُ بِهَا إِنَّكَ ذُو مَنٍّ قَدِيمٍ وَ صَفْحٍ عَظِيمٍ وَ تَجَاوُزٍ كَرِيمٍ.
اى آقاى من، اگر لغزشم را ناديده نگرى از چه كسى فريادرسى خواهم و به چه كسى پناه ببرم اگر عنايتت را در آرامگاهمم نداشته باشم و به چه كسى التجا برم اگر غم و اندوهم را برطرف نكنى؟ اى آقاى من كه را دارم و چه كسى بر من رحم میكند، اگر تو به من رحم نكنى، و احسان كه را آرزو كنم، اگر احسان تو را روز بيچارگى ام نداشته باشم و گريز از گناهان به سوى كيست، وقتى كه عمرم سرآيد؟ اى آقاى من، مرا عذاب مكن كه اميد به تو دارم، خدايا اميدم را تحقق بخش، و ترسم را ايمنى ده، زيرا من در عين فراوانى گناهانم اميدى جز به گذشت تو ندارم، اى آقاى من چيزی را از تو درخواست دارم كه شايسته آن نيستم و تو اهل تقوا و آمرزشى، پس مرا بيامرز و جامه اى از لطفت بر من بپوشان، كه گناهانم را بر من بپوشاند و آنها را بيامرزى و نسبت به آنه بازخواست نشوم كه تو دارى كرم ديرينه و چشم پوشى بزرگ و گذشت كريمانه اى.
سرانجام ابن ملجم
امام علی (علیه السلام) بعد از ضربت خوردن درباره نحوه برخورد با قاتل خویش فرمودند: «پسران عبدالمطلب! نبینم در خون مسلمانان فرو رفتهاید -و دستها را بدان آلوده- و گویید امیر مؤمنان را کشتهاند! بدانید جز کشنده من نباید کسی به خون من کشته شود. بنگرید! اگر من از این ضربت او مردم، او را تنها یک ضربت بزنید و دست و پا و دیگر اندام او را مبرید که من از رسول خدا(صلی الله علیه و اله) شنیدم میفرمود: بپرهیزید از بریدن اندام مرده هرچند سگ دیوانه باشد.» (نهج البلاغه، نامه 47)
در روایتی از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است: هنگامی که ابن ملجم ضربت خود را بر سر مبارک آن حضرت فرود آورد، مانند همان ضربت بر صورتی که نزد فرشتگان بود، نقش بست و پس از آن هر بامداد و شامگاه که ملائکه آن صورت را زیارت نموده، بر ابن ملجم لعنت میفرستند و این امر به طور پیوسته تا روز قیامت ادامه دارد. (حیاة القلوب، ص۲۸۲)
فضیلت کارها در شب قدر
از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) نقل شده است: نزديكى به خداوند، براى كسى است كه شب قدر را بيدار مى ماند. رحمت خداوند، براى كسى است كه در شب قدر بر بينوايان ترحّم می كند. عبور از صراط، براى كسى است كه در شب قدر، صدقه اى بدهد. درختان و ميوه هاى بهشتى، براى كسى است كه در شب قدر، تسبيح گويد. رهايى از آتش، براى كسى است كه در شب قدر، آمرزش بخواهد و استغفار كند. خرسندى و خشنودی خداوند، براى كسى است كه در شب قدر، دو ركعت نماز بگزارد. هيچ بنده اى نيست كه در آن شب، نماز بخواند، مگر آن كه خداوند براى هر سجده اش درختى در بهشت براى او قرار مى دهد كه اگر سواره صد سال در سايۀ آن راه بپيمايد، به پايانش نمى رسد و براى هر ركعت، خانه اى از دُرّ و ياقوت و زبرجد و لؤلؤ قرار مى دهد و براى هر آيه، تاجى از تاج هاى بهشتى قرار مى دهد. (الإقبال، ج ۱، ص ۳۴۵)